مقدمه فرایند یادگیری به طور کلی به عنوان فرایندی درک شده است که از طریق آن افراد در حال کسب دانش، مهارتها، نگرشها، ارزشها، باورها، احساسات و ادراکات خود هستند. این فرایند نیازمند وجود دانش و مهارتهای خاصی است که در طول تحصیل توسعه مییابند و این توسعه را تضمین میکنند. موفقیت این فرایند بستگی زیادی به همکاری موثر شرکتکنندگان و تعدادی از عوامل بیرونی دارد. همکاری موثر به میزان زیادی به نقشی که معلمان در کلاس ایفا میکنند بستگی دارد. مقاله حاضر به بررسی یکی از نقشهایی که معلمان ایفا میکنند، یعنی نقش معلم در کمک به کودکان برای توسعه مهارتهای اجتماعی و عاطفی با تمرکز بر دبستانها میپردازد.
تحقیقات از طریق دیدگاههای زیر انجام شده است:
- تعریف مهارتهای اجتماعی و نقش معلم در توسعه آنها؛
- تعریف مهارتهای عاطفی و توسعه آنها؛
- درک اهمیت تقویت خودپنداره دانشآموزان؛
- درک اهمیت تشویق کودکان به یادگیری همدلی، درک و پذیرش یکدیگر.
مهارتهای اجتماعی کودکان و نقش معلم در توسعه آنها
مانند بسیاری دیگر از مفاهیم روانشناختی یا رفتاری، مهارتهای اجتماعی تعاریف مختلفی دارند و هیچکدام از آنها نمیتواند به عنوان تعریفی پذیرفتهشده در نظر گرفته شود. تنوع تعاریف این ساختار میتواند به دلیل تنوع ویژگیها، تواناییها و رفتارهای مرتبط با آن توضیح داده شود. جنبه دیگری که به تعداد زیاد تعاریف موجود کمک میکند، تعداد زیادی از متخصصان است که به بررسی جنبههای خاصی از مهارتهای اجتماعی میپردازند. روانشناسی، روانپزشکی، آموزش و پرستاری روانی برخی از این رشتهها هستند که به جنبههای خاص این مشکل توجه دارند، بنابراین تعاریف مختلفی از مهارتهای اجتماعی به وجود آمده است.
با توجه به دشواری تعریف مهارتهای اجتماعی، در اینجا دیدگاهی یکپارچه درباره مهارتهای اجتماعی ارائه میشود که توسط میشلسون، سوگای، وود و کازدین مطرح شده است. این تعریف شامل هفت مولفه زیر است:
- مهارتهای اجتماعی عمدتاً از طریق یادگیری به دست میآیند (به ویژه یادگیری اجتماعی، از جمله مشاهده، الگوگیری، تمرین و بازخورد).
- مهارتهای اجتماعی شامل رفتارهای کلامی و غیرکلامی خاص و متمایز هستند.
- مهارتهای اجتماعی شامل شروعها و پاسخهای مؤثر و مناسب است.
- مهارتهای اجتماعی تقویت اجتماعی بهینه میکنند (مانند پاسخهای مفید از محیط اجتماعی).
- مهارتهای اجتماعی بهطور طبیعی تعاملی هستند و شامل پاسخهای مؤثر و مناسب هستند (مثلاً تبادل و زمانبندی رفتارهای خاص).
- عملکرد مهارتهای اجتماعی تحت تأثیر ویژگیهای شرکتکنندگان و محیطهایی است که در آن رخ میدهد (یعنی خاص بودن موقعیتی). عواملی همچون سن، جنسیت و وضعیت اجتماعی دریافتکننده بر عملکرد اجتماعی فرد تأثیر میگذارد.
- نارساییها و اضافات در عملکرد اجتماعی میتوانند شناسایی شده و برای مداخله علامتگذاری شوند.
از طریق ابعاد ذکرشده میتوان درک کرد که مهارتهای اجتماعی آموختهشده هستند، رفتارهای خاصی را شامل میشوند، شروعها و پاسخهایی را دربر دارند، تحت تأثیر محیطهایی که در آنها رخ میدهند قرار دارند و برای مداخله باز هستند.
توسعه تاریخی در حوزه مهارتهای اجتماعی از سال 1917 شروع میشود، زمانی که بیری، یکی از آموزشدهندگان برجسته آن زمان، مجموعهای از کتابها را تحت عنوان “آموزش عملی کودک” منتشر کرد و مجموعهای از توصیههای والدینی درباره پرورش کودک ارائه داد. در این مجموعه، نویسنده بر اهمیت تعاملات همسالان تأکید کرده و معتقد بود که وظیفه مادر این است که فرصتهایی برای چنین تعاملاتی ایجاد کند.
مهارتهای عاطفی کودکان و نقش معلم در توسعه آنها
در معنای کلیتر، مفهوم مهارتهای عاطفی به توانایی فرد در بیان و کنترل حالات عاطفی خود و مدیریت آنها اشاره دارد. خودتنظیمی عاطفی برای کودکان در مقطع دبستان اهمیت زیادی پیدا میکند. در این سنین، دانشآموزان یاد میگیرند که چگونه با ناامیدیها، شکستها و سایر رویدادهای ناراحتکنندهای که ممکن است زندگیشان را تلخ کند، کنار بیایند.
وظیفه اصلی معلم در دوران دبستان این است که به دانشآموزان کمک کند تا حالات عاطفی خود را شناسایی کنند. تصاویر مختلف و توصیفاتی از احساسات انسانی میتواند کمک زیادی به توضیح احساساتی چون غم، ترس یا خشم کند. یادگیری درست نامگذاری احساسات اولین گام در جهت توانایی مدیریت آنها است.
تقویت خودپنداره دانشآموزان
امروزه مربیان بیشتر و بیشتر به این نکته پی بردهاند که بین خودپنداره دانشآموزان و پیشرفت تحصیلی آنها ارتباط نزدیکی وجود دارد. خودپنداره به معنای احساس موفقیت و احساسی است که شما بهترین تلاش خود را انجام دادهاید. مدارس در ایالات متحده و اروپا برنامههای مختلفی را برای تقویت احساس خودپنداره دانشآموزان اجرا میکنند.
یکی از اصول اساسی سیستم آموزشی سوئد این است که “حفظ زندگی انسانی، آزادی فردی و احترام به کرامت انسانی، ارزش برابر همه افراد، برابری میان زنان و مردان و همبستگی با افراد ضعیف و آسیبپذیر، ارزشهایی هستند که مدرسه باید آنها را نمایندگی کند و آنها را به دانشآموزان منتقل کند.” معلمان در این سیستم نقش اساسی در آموزش همدلی و درک کودکان از یکدیگر ایفا میکنند.
توسعه مهارتهای اجتماعی و عاطفی دانشآموزان توسط معلمان
تقویت اعتماد به نفس دانشآموزان
آموزگاران امروزی بیش از پیش متوجه شدهاند که بین اعتماد به نفس دانشآموزان و پیشرفت تحصیلی آنها ارتباط نزدیک و تنگاتنگی وجود دارد. ماهیت اعتماد به نفس «از حس موفقیت و احساس اینکه بهترین تلاش خود را انجام دادهاید، ناشی میشود» . مدارس در ایالات متحده و اروپا برنامههای بستهای رابرای تقویت اعتماد به نفس دانشآموزان اتخاذ میکنند و به اهمیت نقش بالای اعتماد به نفس در رشد سالم دانشآموزان تأکید دارند.
برای مثال، مدرسه Rib Mountain در Wausau، ویسکانسین، ایالات متحده، تحت مدیریت ف. رابرت پِلانْت، تمرکز زیادی بر تقویت اعتماد به نفس دانشآموزان دارد. مدیر مدرسه تصریح میکند: «ما میخواهیم بچهها از آمدن به مدرسه لذت ببرند و احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند تا فرصت یادگیری را پیدا کنند.» . تقویت اعتماد به نفس دانشآموزان توسط برخی معلمان و آکادمیکها به عنوان یک روند زودگذر و حتی آسیبزننده شناخته میشود، اما مدرسه مورد نظر در حال تلاش برای از بین بردن این فرضیهها است.
نتیجه عملی این رویکرد نظری تقویت اعتماد به نفس دانشآموزان، برگزاری دو گردهمایی در سال است که یکی با حضور نوازندگان حرفهای برگزار میشود که اهمیت احساس خوب نسبت به خود را ترویج میدهند و دیگری جایی است که خود دانشآموزان بهطور فعال شرکت کرده و جشنهای موسیقی خود را در خصوص اعتماد به نفس برگزار میکنند.
در این مدرسه، همان تیم تدریس برای چندین سال با کودکان کار میکند، بهطوری که دانشآموزان به آنها اعتماد کرده و احساس راحتی برای صحبت در مورد احساسات خود دارند. جلسات کلاسی که بر احساسات دانشآموزان تمرکز دارند بهطور مداوم در مدرسه برگزار میشود. معلمان تمام تلاش خود را میکنند تا جوی ایجاد کنند که در آن دانشآموزان احساس راحتی کنند. در این فضا از منفینگری اجتناب میشود بهطور مثال، «ما تقریباً هیچگاه از کلمه ‘نکن’ استفاده نمیکنیم.» پلانت میگوید. «هر چیزی که کار میکند، استفاده میکنیم، و من چیزهای شگفتانگیزی از آن دیدهام.» (کولوین).
با وجود دیدگاههای انتقادی در مورد استراتژیهایی که مدارس از این دست به کار میگیرند، اکثر معلمان موافقند که حمایت از کودکان و ایجاد فضایی که آنها در آن احساس راحتی کنند، تأثیر مثبتی بر دستیابی به اهداف عالی تحصیلی و شهروندی خواهد داشت.
دانشآموزانی که اعتماد به نفس بالایی دارند، احساس خوبی نسبت به خود دارند و کمتر درگیر رفتارهای پرخاشگرانه میشوند که موجب کاهش خشونتهای میان کودکان میشود. همچنین، دانشآموزانی که اعتماد به نفس بالایی دارند، کمتر به مواد مخدر پناه میبرند، فعالیت جنسی خود را به تأخیر میاندازند و برای موفقیت در یادگیری تلاش بیشتری میکنند.
برای تقویت احساس اعتماد به نفس دانشآموزان، رابطه بین معلمان و دانشآموزان باید مبتنی بر اعتماد و احترام باشد. وقتی دانشآموزان ببینند که کیفیت کارشان تشویق و مورد تقدیر قرار میگیرد، تمایل دارند که نتایج بهتری در تحصیلات خود نشان دهند. تحقیقات روانشناختی نشان داده است که چنین کودکانی در یادگیری علاقهمند، خوشبین، هدفگرا، آماده مقابله با چالشها، محترم و توانمند در کار گروهی هستند و نتایج مورد انتظار را بهدست میآورند (کولوین).
ریچارد کولوین (2000) در مقالهاش با عنوان «از دست دادن اعتماد به نفس» پیشنهاد میکند که مدارس باید یک برنامه جامع اتخاذ کنند که به مسائل زیر توجه کند:
- تقویت اعتماد به نفس کارکنان
- ساخت خودآگاهی و پذیرش خود
- ایجاد احساس اهمیت، مسئولیت و قدرت شخصی
- انتظار تعامل احترامآمیز دانشآموزان با یکدیگر
- فراهم کردن فرصتهای شناسایی برای تمام دانشآموزان
- تشویق به همکاری و حمایت از دیگران
- توسعه مهارتهای اجتماعی و کاهش انزوای اجتماعی
- تشویق به تنظیم اهداف کوتاهمدت و بلندمدت
- تقویت شایستگیهای علمی (29).
علاوه بر این، نویسنده اظهار میدارد که عناصر اعتماد به نفس باید بهعنوان یک عنصر حیاتی در هر برنامه پیشگیری گنجانده شوند. اجرای برنامههایی که به تقویت اعتماد به نفس دانشآموزان پرداخته و بهویژه در مدارس ابتدایی اهمیت دارد، زیرا در این دوره رفتار و الگوهای یادگیری دانشآموزان شکل میگیرد و در آینده روند کل دوران تحصیلی آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. در مواجهه با افزایش افسردگی، پرخاشگری، خشم و نیازهای عاطفی دانشآموزان، اهمیت زیادی دارد که مدارس چه نقشی خواهند ایفا کرد. آیا نقشی منفعل خواهند داشت و تنها به انتقال دانش موجود میپردازند یا نقشی فعال در پرداختن به نیازهای اجتماعی و عاطفی دانشآموزان بههمراه مهارتهای شناختی آنها خواهند داشت؟ تحقیقات نشان میدهد که رویکرد دوم بسیار مؤثرتر از اولی خواهد بود. البته به شرطی که اعتماد به نفس بهعنوان معادل خودمحوری، خودخواهی و خودپسندی نگریسته نشود، چرا که این مسائل ممکن است مانع از یادگیری مؤثر دانشآموزان شوند.
تشویق به یادگیری همدلی، درک و پذیرش یکدیگر
یکی از اصول اساسی سیستم آموزشی سوئد این است که:
«قداست زندگی انسان، آزادی فردی، و تمامیت، ارزش برابر تمامی افراد، برابری بین زنان و مردان و همبستگی با افراد ضعیف و آسیبپذیر، همه ارزشهایی هستند که مدرسه باید نماینده و ترویجکننده آنها باشد… همچنین باید بهطور فعال هر نوع تمایل به زورگویی و آزار و اذیت را مقاوت کند. Xenophobia و بیتحملی باید با دانش، بحثهای آزاد و اقدامات مؤثر به چالش کشیده شوند.» (آموزش برای دانشآموزان با پیشزمینه غیرسوئدی و اقلیتهای شناختهشده).
در میان نتایج متعدد این اصل، نقشی مهم برای معلمان در آموزش همدلی، درک و پذیرش یکدیگر، بدون توجه به تفاوتهای فردی وجود دارد.
در سیستم آموزشی سوئد، در حال حاضر بیش از 100 زبان مختلف بهعنوان زبان اول در مدارس صحبت میشود. سخنرانان یکی از زبانهای اقلیت رسمی سوئد، مانند سامی، فنلاندی، مِئَنگکِیلی، رومانی-چیب و ییدیش به مدارس سوئد میروند (آموزش). تنوع زبانها در مدارس اغلب باعث ایجاد سوءتفاهم میان کودکان و مشکلات مختلف در ارتباطات آنها میشود.
از اینرو، وظیفه معلم این است که به کودکان کمک کند تا توانایی دیدن دنیای بیرون از دیدگاه فرد دیگری را داشته باشند. این توانایی تأثیرات عمیقی بر همدلی، تعصب، پرخاشگری و روابط بینفردی بهطور کلی دارد. کودکان باید درک کنند که احساس درد دیگری میتواند به آنها کمک کند تا بفهمند فرد دیگر در چه وضعیتی قرار دارد و این امر باعث میشود قلب آنها برای فرد دیگر باز شود. زمانی که قلب انسان برای دیگری باز شود، احتمال آزار، تمسخر یا تحقیر آن فرد کاهش مییابد.
توسعه مهارتهای اجتماعی و عاطفی در دانشآموزان
بهعنوان یک معلم، شما با کودکانی که در زندگی خود با چالشهای مختلفی روبرو هستند، کار میکنید. این چالشها میتواند شامل مشکلات خانوادگی، اجتماعی یا حتی مشکلات مربوط به خودشان باشد. به همین دلیل، یکی از مهمترین وظایف شما این است که به آنها کمک کنید تا با این چالشها کنار بیایند و مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط موثر را یاد بگیرند.
فضایی امن و حامی
برای تحقق این هدف، مهم است که فضایی امن و حامی برای دانشآموزان ایجاد کنید. در این فضا، آنها باید احساس کنند که میتوانند آزادانه صحبت کنند و احساسات و افکار خود را بیان کنند. این امر به آنها کمک میکند تا به همدیگر احترام بگذارند و تفاوتها را بپذیرند.
آموزش مهارتهای ارتباطی
آموزش مهارتهای ارتباطی شامل یاد دادن نحوه گوش دادن فعال، بیان احساسات و مدیریت تضادهاست. به دانشآموزان بیاموزید که چگونه میتوانند به احساسات دیگران توجه کنند و احساسات خود را بهطور مؤثر بیان کنند. این مهارتها نهتنها در مدرسه بلکه در زندگی آینده آنها نیز مفید خواهد بود.
تشویق به همکاری
تشویق به کار گروهی یکی دیگر از راههای توسعه مهارتهای اجتماعی است. با قرار دادن دانشآموزان در موقعیتهای گروهی، آنها یاد میگیرند که چگونه با یکدیگر همکاری کنند، نظرات مختلف را بشنوند و برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش کنند. این فعالیتها باعث میشود آنها به تواناییهای یکدیگر احترام بگذارند و احساس کنند که هر یک از آنها به گروه کمک میکند.
تقویت همدلی
همدلی یک مهارت کلیدی است که باید در دانشآموزان تقویت شود. با ایجاد موقعیتهایی که در آنها دانشآموزان میتوانند خود را در موقعیتهای دیگران قرار دهند، شما به آنها کمک میکنید تا احساسات و دیدگاههای دیگران را درک کنند. این کار میتواند شامل فعالیتهای بازیمحور یا بحثهای گروهی باشد که در آنها موضوعات مختلف مطرح میشود.
نتیجهگیری
در نهایت، هدف از آموزش مهارتهای اجتماعی و عاطفی این است که به دانشآموزان کمک کنیم تا در زندگی شخصی و اجتماعی خود موفقتر باشند. با ایجاد فضایی امن و حمایتکننده و تشویق به یادگیری مهارتهای ارتباطی و همکاری، میتوانیم به توسعه نسل آیندهای کمک کنیم که تواناییهای لازم برای مواجهه با چالشهای زندگی را دارند.